به نام خدا.
حدود ۱۴ قرن پیش، مسافری زخمی، از جانبِ مشرقِ ایران وارد سرزمینی شد که آن را "آرام دشت" می خواندند؛ میزبان، زخم هایش را مرهم نهاد و به او ماوا داد و میهمان که مسیرِ پُر خطری را از طایف و خراسان و قم تا آراندشت طی کرده بود، پیوسته می گفت: در هیچ جا تا بدین جا آمده ام دلم آرام نگرفت؛ فرزندِعلی(ع)، در پناه مهرِ پیر این دشتِ آرام سال ها به سکینت زیست تا به آرامش ابدی پیوست و مرقدش پناهِ حاجتمندان شد.
امشب، دشت آرامِ آبادیِ ما، شاهد حضورِ همزمانِ دو همسفر از جبهه ی مشرق ایران شد؛ یکی پیکرِ مطهرش در حریم هلالِ علی(ع) آرام گرفت و دیگری با تن زخمی به آغوشِ این دشتِ آرام بازگشت و جمعِ مشتاق از دیدارِ دوباره اش را آرامش بخشید.
به این وصف اگرچه یکی از این دو، شهیدِ مدافعِ میهن در غُربت شد اما در عزت و شکوه مندی، جاودانه گشت و امید که اندیشه اش که همانا عشقِ خدمت به محرومان بود، غریب نماند؛ و دیگری نیز که شاهدِ زنده ی شهادتِ مشتاقانِ خدمت در غُربتِ سیستان بود، برای ادامه ی راهِ "جوانان صالح و خدمتگزار"، جاماند.
یادِ شهید میثم عبدالله زاده آرانی گرامی و برای شفای جانباز ابوالفضل مشتاق آرانی التماس دعا.
برچسب : نویسنده : danaiy94o بازدید : 56